توافقنامه آشکار همان بود که از آزادی زندانیان طالبان و بعضی تعهدهای متقابل میان این گروه و دولت کابل سخن به میان آورد و البته نوعی مقدمهچینی برای اجرای توافق پنهان بود. توافق پنهان این بود که اشرف غنی تمام نیروهای مسلح را از مقاومت در برابر طالبان منع کند و کل افغانستان را تسلیم این گروه نماید. آمریکا هم نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کند و این هر سه ضلع مثلث بگونهای عمل کنند که گوئی طالبان با تکیه بر قدرت خود بر کشور مسلط شده، اشرف غنی فرار کرده و آمریکا هم ناچار به فرار از افغانستان شده است.
پاکستان و ایران نیز از این توافق باخبر بودند کمااینکه چین، روسیه و چند کشور عربی نیز در جریان قرار داشتند.
خطای استراتژیک این چند کشور این بود که در برابر این توافق که خیانت بزرگی به ملت افغانستان است موضعگیری نکردند و خطای بزرگتر اینکه در تبلیغات رسمی خود، خروج آمریکا از افغانستان را یک شکست برای آمریکا و پایان اشغال 20 ساله افغانستان توسط این کشور جلوه دادند در حالی که در چارچوب توافق پنهان قطر، افغانستان با اجازه آمریکا به اشغال گروه تروریستی طالبان درآمد تا اهداف آمریکا به صورت غیرمستقیم در این کشور دنبال شود.
از پاکستان، چین، روسیه و کشورهای عربی ارتکاب چنین خطائی دور از انتظار نبود. آنها به منافع مادی خود میاندیشند و در قوانین اساسی خود التزامی نسبت به رعایت حقوق ملتهای مظلوم ندارند. ولی جمهوری اسلامی ایران که طبق اصل 154 قانون اساسی و براساس مبانی اعتقادی باید حقوق ملتهای مظلوم را بر منافع و مصالح دولتها ترجیح دهد، نمیبایست مرتکب چنین خطای بزرگ استراتژیک در مورد ملت افغانستان میشد. حال که گروه تروریستی طالبان با تشکیل دولت نامشروع مورد نظر خود و با جنگ علیه مردم معترض پنجشیر، چهره واقعی خود را نشان داده، ایران نباید به راه اشتباه خود ادامه دهد. این سیاست، مردم افغانستان را از جمهوری اسلامی ایران ناامید میکند و ما حق نداریم این ملت همسایه، همدین، همفرهنگ و همزبان را از خودمان ناامید کنیم.