به گزارش خبرنگاران گروه زندگی و سرگرمی گزارش خبر، دکتر عباس گلستانی در یادداشتی آورده است:
در عصر حاضر استفاده از علوم انسانی در پرورش انسان هایی مسئولیت پذیر، معنا گرا با روحیات پذیرش مختصات جوامع انسانی یک ضرورت است.
از جمله علومی که در سال های اخیر در توسعه جوامع انسانی بسیار پر کاربرد بوده اند میتوان به مشاوره و کوچینگ یا مربیگری اشاره کرد که با وجود تفاوت هایی که با هم دارند در مجموع به توسعه مهارت های فردی و برطرف ساختن نقاط ضعف و تقویت مهارت های مطلوب میپردازند.
مربیگری یک رابطه حمایتی و دو طرفه است است که در آن کوچ (مربی) به مراجع خود کمک میکند تا با تمرکز بر هدف انتخاب شده به نتایج مورد نظر دست پیدا کند. کوچ به افراد کمک میکند در زندگی شخصی به نتایج دلخواه خود برسند و از این طریق اهداف شخصی محقق شود.
ولی مشاوره کمک میکند که مشکلاتتان را بشناسید و حل کنید. این بزرگترین تفاوت بین کوچینگ و مشاوره است. یک مربی به طور مرتب شما را به چالش میکشاند؛ ولی مشاور برای کمک به شما از همدلی و درک کردن استفاده میکند.
مربیگری و مشاوره هر دو نقش مهمی در توسعه فردی ایفا میکنند، اما رویکردها و اهداف متفاوتی دارند. مشاوره بیشتر بر شناسایی و حل مشکلات یا چالشهای خاص متمرکز است. مشاوران اغلب متخصصانی با دانش و تجربه در یک زمینه خاص هستند و به مشتریان خود راهنمایی و پشتیبانی بر اساس تخصص خود ارائه میدهند.
در مقابل، کوچینگ رویکردی عملگرایانهتر و فردمحورتر دارد. مربیان به مشتریان خود کمک میکنند تا اهداف خود را تعیین کنند، مهارتهای جدید را توسعه دهند و بر موانع غلبه کنند.
مربیان معمولاً به مشتریان خود نمیگویند که چه کاری انجام دهند، بلکه آنها را تشویق میکنند تا خودشان راهحلها را پیدا کنند. در حالی که مشاوره اغلب بر گذشته تمرکز دارد، کوچینگ بیشتر بر حال و آینده تمرکز دارد. هر دو مربیگری و مشاوره میتوانند ابزارهای ارزشمندی برای توسعه شخصی باشند، اما مهم است که رویکرد مناسب را بر اساس نیازها و اهداف فردی انتخاب کنید. گاهی اوقات، ترکیبی از هر دو رویکرد میتواند مؤثرترین راه برای دستیابی به رشد و توسعه شخصی باشد.
استفاده از ابزارهای متعدد در راستای بهبود کیفیت زندگی افراد و توسعه فردی بسیار مهم است. بی تردید مهمترین ابزار و سلاح یک مشاور و کوچ حرفهای مدیریت پروژه شایستگیهای رفتاری (شایستگیهای نرم) است. هر چقدر هم یک مشاور دانش و تجربه عملی داشته باشد، تا نتواند با بدنه و افراد سازمان به خوبی ارتباط برقرار نماید و هوش هیجانی بالا داشته باشد، در عمل کاری از پیش نمیبرد.
این فرد باید قدرت رهبری بالا داشته و سازمان را با خود به سمت هدف مشاوره همراستا نماید. یک مشاور در زمان حضور خود در سازمان، قطعاً با چالشهای فراوانی مواجه خواهد شد، پس شایستگیهایی مانند کنترل استرس و خشم، توانایی حل مسأله، تصمیمگیری صحیح، تجزیه و تحلیل موقعیت و ….. میتواند جعبه ابزار مفیدی برایش باشد.
امید که با جدی گرفتن مقولاتی نظیر مربیگری و مشاوره در مدارس، دانشگاه ها، مساجد و مراکزی که با آموزش و پرورش نسل جوان در ارتباط هستند، زمینه تربیت شهروندانی مسئولیت پذیر، آرمان خواه و دارای قابلیت هایی نظیر کنترل خشم، توانایی حل مسائل پیچیده و در مجموع انسان توسعه یافته فراهم شود.
نظرات شما ( 1 نظر )