به گزارش خبرنگاران جامعه گزارش خبر، يكي از موضوعاتي كه در هر جامعهاي اهميت دارد، موضوع جمعيت است كه ميتواند به توسعه و آباداني هر كشور كمك كند و هيچ كس منكر نقش جمعيت در اين حوزه نيست، اما افزايش جمعيت الزامات خاص خودش را دارد و اين افزايش بدون رعايت آن الزامات تحقق عيني پيدا نخواهد كرد.
نمونه آن اقداماتي است كه در كشورمان در اين حوزه انجام داديم. اشاره ميكنم به قانون تسهيلات جوانان، سياستهاي كلي جمعيت، سياستهاي كلي خانواده و موضوعات و مستندات ديگري كه در كشورمان داريم. اخيرا هم طرح تعالي جمعيت در مجلس پيگيري شد. اولين نكتهاي كه با مطالعات اسناد، به عنوان يك نتيجه ملموس خودش را نشان ميدهد؛ نتيجهاي است كه به دنبالش نبوديم؛ نتيجهاي كه با اين بخشنامهها با اين سياستها و قوانين، جمعيت افزايش پيدا نخواهد كرد.
به خاطر ميآورم در يك مقطعي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي سياست كلي خانواده را ثبت كرده بود. يكي از آن سياستها اين بود كه اگر فردي فرزندي به دنيا ميآورد يك سكه، فرزند دوم نيم سكه، فرزند سوم ربع سكه… اما كسي حاضر نبود با يك سكه و نيم سكه بچهدار شود.
الان هم ما در شرايطي قرار داريم كه بهرغم سن بالاي ازدواج كه روندي رو به كاهش دارد ازدواج كند شده ، چون يكي از مهمترين مولفهها اطمينان اقتصادي است. ما در همين يكي، دو سال پيش بايد توجه كنيم هزينههاي زندگي چقدر افزايش پيدا كرده است. سياستهاي كسب درآمد چقدر كاهش پيدا كرده است.
خيلي ساده بخواهيم به موضوع بپردازيم بايد گفت؛ از اينها بيشتر، فرصتها كمتر، يعني افراد براي تامين نيازهاي ضروري خودشان امكانات و شرايط لازم را ندارند؛ يعني گسترش فقر. براي جبران اگر موضوع اجبار را بگذاريم، تجربه نشان داده است كه در مسائل اجتماعي زور و اجبار پاسخگو نخواهد بود. به عنوان مثال؛ در همين تعطيلي كرونا به اجبار، افراد جامعه را در داخل خانهها نگه داشتند، اما جمعيت اعتنايي نكرد و همچنان كار خودش را انجام ميدهد.
با زور و اجبار نميشود افزايش جمعيت را در جامعه شاهد باشيم.
حتي گاهي مواقع به دليل شرايط نامناسب اقتصادي و نااطميناني يا اطمينان كم نسبت به آينده، سياستهاي تشويقي در اين حوزه نميتواند جوابگو باشد.
طرح تعالي افزايش جمعيت نيز نميتواند مشكل را حل كند. بخشي از اين مشكل اقتصاد است. بخشي ديگر تغيير سبك زندگي است. به خاطر دارم زماني كه براي پاياننامه طرحي را مينوشتم، به يك روستا رفتم و يك خانوادهاي كه دوازده تا فرزند داشت، تنها پدر خانواده كار ميكرد. اما در حال حاضر دو نفر كار ميكنند، اما هزينه يك نفرشان نيز تامين نميشود.
چون نيازها و خواستهاي افراد و الزامات زندگي متفاوت شده است. يك زايمان هزينه بسيار بالايي دارد. هزينه پوشك فرزند در يك ماه، حدود يك ميليون و نيم است. اگر اتفاقي براي اين فرزند رخ دهد همچنان هزينه درمان بالا و كمرشكني دارد. در مراحل بالاتر نيز، آموزش و رفاه فرزندآوري به صورت رايگان انجام نميشود. پس طبيعتا با زور و محدوديت نميتوان موفق شد. نتيجهاي كه به دنبال آن هستيم جوابگو نخواهد بود.
بايد پذيرفت فرزندآوري از سوي مردم بايد پذيرفته و نهادينه شود. وقتي شاخص سرمايه بالا نيست، اعتماد ملي بالا نيست، انتظار مشاركت نيز نبايد وجود داشته باشد. زماني مردم در اين موضوع مشاركت ميكنند كه سرمايه اجتماعي در جامعه بالا رفته باشد. در حال حاضر با پژوهشهايي كه در چند سال اخير انجام شد مشخص شد جامعه ما سرمايه اجتماعي بالايي ندارد و جمعيت از جمله موضوعاتي است كه با مسووليتپذيري مردم در قبال جامعهشان ميتواند افزايش پيدا كند.
اين موضوع حداقل در جوامعي مانند جامعه ما ميتواند تاثيرگذار باشد. به عنوان مثال؛ در كشور ما ظرف يك ماه اقلام ضروري با افزايش قيمت مواجه هستند. همچنين هزينه مسكن بالاست. امكان اشتغال پايين است و در كل هزينه زندگي بسيار بالا رفته. پس افرادي كه بخواهند فرزندآوري كنند يك حساب و كتابي براي خودشان دارند. شايد موضوع فرزندآوري در حاشيه شهرها رخ دهد، ولي ما نبايد فقرا را مجبور به افزايش جمعيت كنيم، چون تبعاتش در آينده دامن جامعه را خواهد گرفت.