به گزارش خبر، ثریا رایان دراین یادداشت ارسالی به پایگاه خبری گزارش خبر آورده است ؛
ما در عصر فرد گرایی مفرد زندگی می کنیم. عصری که افراد در فرهنگ های متفاوت و اتکا به نفس ساده گرایانه ما را به این باور رسانده که بهترین راه رسیدن به خوشبختی دنبال کردن سود و امیال شخصی است. به عبارتی "چه نفعی برای من دارد" تبدیل به دغدغه و سوال اصلی زمانه ما شده است.
پر واضح است که جوامع بشری سالها آسیب های جدی از افکار فردگرایانه خورده و متضرر شده است. یکی از مهمترین تاثیرات منفی سوق یافتن جامعه به سمت فردگرایی "تعلق اجتماعی" نداشتن است. افرادی که احساس می کنند تعلقی به اجتماع ندارند یا در انان گرایش به جمع و اجتماع بسیار کم است، فقط به امور خود پرداخته وهیچ گونه مسئولیتی در قبال افراد جامعه حس نمی کنند.
برای نجات جوامع بشری از آسیب های ناشی از ایدیولوژی فرد گرایانه، به شدت به یک پادزهر که نامش " همدلی" است احتیاج داریم. اما همدلی چیست. همدلی به زبان ساده، هنر خود را جای دیگران گذاشتن و دیدن جهان از نگاه آنان است. همدلی درک افکار، احساس و تجارب دیگران است و اینکه قادر باشیم آنان را در جایگاه خودشان ببینیم، احساسشان را بشناسیم و پاسخ مناسب به ان احساسات بدهیم.
بی شک همدلی در روابط روزمره بسیار موثر است. احتمالا همه ما این تجربه را داشته ایم که به هنگام بحث کردن با شریک، همکار، دوست و یا خانواده به خودمان گفته ایم که ای کاش حرفهایمان را می فهمیدند و یا ای کاش احساسمان را درک می کردند. در واقع با قرار گرفتن در این شرایط بیشتر از هر زمانی دیگر، نیاز به یک همدل احساس شده است. یکی از ابزارهایی که برای برقراری ارتباط جمعی لازم و ضروری است، مهارت همدلی و همیاری است. زندگی روزمره انسانها پراز استرس و تعارض هایی است که باید با آنها مقابله کرد. همدلی یکی از راهکارهایی است که به مقابله با این استرس ها کمک می کند.
طبق تحقیقات انجام شده، انسان های همدل، گرایش و علاقه بیشتری نسبت به بخشندگی برای رفاه دیگران از خود نشان می دهند. همچنین این افراد در روند همدلی علاوه بر کسب محبوبیت در اجتماع و خانواده، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند؛ روابط شاد تری را تجربه می کنند و از لحاظ فردی احساس مفید بودن و به زیستی بهتری دارند.
همدلی یکی از مهارت های مهم "هوش هیجانی" است. دانیل گلمن، 1995 هوش هیجانی را توانایی هایی میداند مثل انگیزه دادن به خود، پشتکار در شرایط دشوار سرخوردگی، به تاخیر انداختن خواسته ها، تنظیمات هیجانات، و همچنین با نیروی فکرکردن بر استرس غلبه کردن. به طور کلی هوش هیجانی مجموعه توانایی هایی است که به ما کمک می کند هیجانات را در خود و دیگران تشخیص داده و متناسب با شرایط خود را با انان تنظیم کنیم.
در حقیقت هوش هیجانی پل ارتباطی ما با دیگران است که هر فردی برای حضور موثرتر در جامعه و ارتباطات خود باید ان را کسب کند. عواملی که باعث تقویت این مهارت در ما می شود بستگی به میزان خود اگاهی ما نسبت به خودمان دارد که به چه میزان نقاط ضغف و شناخت بیشتر خود و بکارگیری این مهارت و نقاط قوت خود را می شناسیم. چه میزان اگاهی از رفتارها و عکس العمل های خود داریم. با شناخت بهتر خویشتن می توانیم دیگران را درک کنیم و رفتارهای خود را متناسب باشخصیت و موقعیت افراد انتخاب کنیم. اگر در روابط خود همدلی نداشته باشیم حس ناامنی و بی اعتمادی را به دیگران منتفل می کنیم وهمچنین باعث تشدید و افرایش سؤ تفاهمات در روابط می شویم.
همدلی نه تنها درمیان خانواده و دوستان بلکه در سطح کل جامعه می تواند تغییرات ریشه ای ایجاد کند. همدلی می تواند انقلابی عظیم در جامعه ایجاد کند نه از ان نوع انقلاب ها که در مورد قانون و نهاد و سیاست های عمومی است بلکه باعث دگرگونی در روابط انسانی می شود و ما بدلیل کمبود شدید همدلی در جهان به شدت به این جنبش احتیاج داریم. هر چه همدلی در جامعه پایین تر باشد، شاهد شکاف فزاینده ی بیشتری بین اقشار جامعه خواهیم بود. برای پیوند دادن قشرهای مختلف جامعه باید روحیه همدلی و همیاری وجود داشته باشد و باید ذهنیت مسموم "خود محوری" که علت بسیاری از پیچیدگی های اجتماعی است از بین برود.
خوشبختانه دانشمندان عصب شناسی ثابت کرده اند که 98% مردم قابلیت همدلی کردن را دارند اما فقط تعداد کمی از مردم این قابلیت مغز خود را بالفعل می کنند و در بیشتر جوامع استفاده از این قابلیت به افرادجامعه یاد داده نشده و قدرت شگفت انگیز ان برای دگرگونی های اجتماع نادیده گرفته شده است. امری و دیویس دو دانشمند علم عصب شناسی ثابت کرده اند که همدلی انضمام سلول های عصبی را می افزاید و تمام قسمتهای مغز را بهم وصل می کند و همچنین سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند. همدلی یک کیفیت ذاتی انسانی است و در درون همه ی انسانها وجود دارد. دانشمندان عصب شناسی همچنین کیفیت های فوق العاده ای از همیاری نشان داده اند. برای مثال در پژوهش های خود به این مهم پی برده اند که همدلانی که در حال تقویت این صفت در خود هستند به محض مواجهه با رنج و درد انسانها، آن رنج را بیشتر از مردم عادی حس می کنند و نکته قابل اهمیت این است که خیلی هم زودتر به حالت عادی بر می گردند. این همان چیزی است که همه فکر می کنند همیاری انرژی انان را می مکد و انان را معزول می کند، ولی این حقیقت ندارد. همیاری و همدلی جان و روحی دوباره به انسانها می بخشد.
همانطور که گفته شد برای اینکه بتوانیم دشواری های زندگی را چه به صورت مشکلات فردی و چه به صورت معضلات اجتماعی پشت سر بزاریم به حمایت احتیاج داریم ویکی از مهمترین این حمایت ها همدلی است. زمانی که مشکل داریم و یک همکار، دوست یا یکی از افراد خانواده بدقت به سخنان ما گوش می دهد و به اصطلاح ما را می فهمد، ما احساس ارامش و خرسندی داریم. هنگامی که از ما جدا می شود انرژی حاصل از این همدلی در وجود ما متجلی میشود. در واقع این انرژی به ما این توان را می بخشد که خود و شرایط موجود را بهتر پذیرفته و با دیگران ارتباط بهتر و خوشایند تری برقرار کنیم.
چگونه همدلی را در خودمان تقویت کنیم :
۱. درك چار چوب ذهني ديگران: همهی ما دربارهی دیگران فرضیههایی در ذهن خود داریم و آنها را به دستهبندیهای متفاوتی تقسیم کرده و بر روی آنها برچسب میگذاریم. برای مثال جنسیت، سن، قومیت، مشاغل، مذاهب مختلف، احزاب و غیره. برای هر کدام از این دسته بندی ها پیشفرضهایی در ذهنمان داریم. مشکلِ داشتن این پیشداوریها این است که این فرضیات مانع میشوند که فردیت انسانها را جدای از این القاب و دستهبندیهای ذهنی درک کنیم. انسان های موفق در امر همدلی یاد گرفته اند که این پیشفرضها و تعصبات را کنار بگذارند و فقط خود فرد و شرایط موجود را ببینند. برای این منظور آنها به جای مواردی که آنها را از دیگران جدا میکند بیشتر به دنبال اشتراکهایی میگردند که همبستگی بیشتری برای انان ایجاد می کند. بايد در حد امكان چارچوب ذهني خود را به ديگران نزديك كنیم تا زمينهي درک و فهم بیشتری از شرایط انان برایمان ميسرشود و همچنین بايد بتوانيم به سخنان طرف مقابل خواه موافق، خواه مخالف گوش بدهیم به عقاید و دانش آنان احترام بگذاريم و بكوشيم تا قضايا را تا انجایی که امکان دارد از ديدگاه آنان ببینیم و درك كنيم .
۲. كنترل احساسات و هيجانات: افراد مختلف در برابر محركهاي مشابه احساسات مختلفي را تجربه ميكنند. در برخورد با يك رويداد خاص، فردي ممكن است عصباني شود، ديگري غمگين و يكي هم به راحتي از آن بگذرد. یکی از عوامل زیر بنایی که به افراد کمک می کند تا با دیگران همدلی داشته باشند تسلط بر هیجانات و احساسات خود است. براي برقراري روابط همدلانه بايد احساسات خود را شناخته، كنترل آن را در دست گرفته و اجازه ندهيم كه پريشاني خاطر تفكر ما را خدشه دار سازد. افرادي كه به خويشتنداري دستيافتهاند، احساسات ديگران را بهتر ميشناسند.
۳. هماهنگي: به معني انعكاس رفتارهاي طرف مقابل است ، به نحوي كه فرد بتواند در اعمال و گفتههاي شما، وجه اشتراکی در اعمال و گفتههاي خود بيابد. هماهنگي اين است كه وارد جهان طرف مقابل شده به ترتيبي كه با ما احساس يگانگي كند و جنبههايي از خود را كه شبيه ديگران است، به آنها نشان دهيم. می توانیم از تجربیات مشابه خودمان صحبت کنیم. در حقیقت هر چقدر بیشتر بتوانیم نکات مشترک خود را با دیگران پیدا کنیم و هر چقدر بیشتر تفاوت هایتان را بپذیریم و به آنها احترام بگذاریم، امکان دستیابی به هماهنگی فکری- روانی و اجتماعی بیشتر خواهد شد و در نتیجه در برقراری روابط همدلانه موفق تر خواهیم بود.
۴. گوش كردن: گوش كردن با شنيدن تفاوت دارد، گوش كردن عملي ارادي است كه به صبر و توجه نياز دارد. دقيق شنيد يك مهارت اكتسابي است كه مستلزم تلاش فراوان است. در اين رابطه به غير از گوش، از قلب و چشمان نيز بايد ياري گرفت و به اصطلاح به سخنان گوينده بايد گوش دل سپرد. واكنشهاي ما هنگام گوش كردن، سوالاتی كه مطرح ميكنيم، حالات و حركات ما همگي در دقيق شنيدن موثر است. پس استنباط خود را از بيانات و احساسات گوينده به او منتقل كنيد خواه موافق، خواه مخالف. با بيان استنباط خود در واقع به گوينده نشان می دهيد كه به عمق مطلب او پي برده و از نقطهنظرهای او كاملاً آگاهيم. در ذهن خود مطالب گوينده را جمعبندي كرده، سپس آن را به صورت خلاصه انتقال دهيد.
براي دقيق گوش كردن چهار فن وجود دارد:
تعبير و تفسير كردن: مطالبي كه شنيدهايد را براي گوينده تفسير كنيد تا مطمئن شويد كه سخنان او را درست فهميدهايد.
انعكاس احساسات: وقتي كسي ناراحت و عصباني به نظر ميرسد با دقيق شنيدن، همدلي خود را به او منعكس نماييد.
انعكاس مفاهيم: به طور خلاصه، حقايق و محتوای سخن گوينده را به او منعكس سازيد.
تركيب كردن و خلاصه نمودن: نكات مختلف گوينده را با هم تركيب كرده و در يك جمله به او منعكس كنيد.
به طور کلی همدلی آن ظرفیتی است که می تواند به وضوح ذات رنجش را بدون قضاوت مشاهده کند. آن قابلیتی است که روی پای خود قیام می کند و به خود نهیب می زند که من از این رنجش جدا نیستم. همدلی یک قسمت بسیار مهم هم دارد و ان این است که نباید وابسته به نتیجه بود. اگر قادر باشیم بدون چشمداشت، همدلی کنیم کار را به سر انجام رسانده ایم و باید به خود ببالیم. امروزه واژه همدلی بسیار کاربرد دارد همه اقشار ملت و حتی رهبران اقتصادی، سیاسی و مذهبی از این واژه به کرات استفاده می کنند و این خود فوق العاده است. بهرحال، لزوما" باید همدلی باید به یک عمل اجتماعی تبدیل شود و قدرت شگفت انگیز ان در تغییرات اجتماعی به کار گرفته شود تا بتواند به این ترتیب انقلابی در روابط انسانی در قرن حاضر ایجاد شود. برای داشتن جامعه ای سالم و پویا باید به شدت "روحیه جمع گرایی" را تقویت کرد. به طور کلی باید مهارت همدلی را از سنین کودکی اموزش داد دقیقا" مثل اموزش دوچرخه سواری و یا مهارت های دیگر زندگی. فرد باید بتواند زندگي ديگران را حتي زماني كه در آن شرايط قرار ندارد، درك كرده تا بتواند انسانهاي ديگر را وقتي با او بسيار متفاوت هستند، را هم بپذيرد و با آنها احترام بگذارد. بسياري از رفتارهاي خشن در سطح جامعه ناشي از نداشتن مهارت های همدلی است. همدلي روابط اجتماعي را بهبود بخشيده و به ايجاد رفتارهاي حمايت كننده و پذيرنده نسبت به انسانهاي ديگر منجر می شود. اگر دوستيها و ارتباطات تقويت شود، باعث مي شود تا سطح آگاهی های اجتماعی در جامعه افزايش پيدا كند. این نشان می دهد که همدلی مفهومی شاعرانه نیست بلکه می تواند تغییراتی اساسی در جامعه ایجاد کند. ترویج روحیه جمع گرایی عامل موثری برای پیشرفت و ترقی یک جامعه است. اگر هرکدام از ما پیش گام و رهرو همدلی در جامعه باشیم میتوانیم موج های عظیم همدلانه ای ایجاد و راههای هوشمندانه ای برای تغییرات مثبت جامعه طراحی کنیم.