یادداشتی از فرشید کریمی؛
قلمرو هنر و دانش روانکاوی
اگر تخیل را توافق احساسی و شرطی با محیط و آرمانجویی ذهنی انسان بدانیم بروز هنر را باید بازتاب و تجلی اراده و آزادی فرازمانی و مکانی بشر بدانیم که اراده ورزی فردی هنرمند را به سلیقه جمعی و حیات اجتماعی ارتقا می دهد تا تحقق آرزوهای نایافته اش در طبیعت را برای او سهل و آسان کند. در نقد آثار هنری نباید کاربرد تخیل را محدود به اخلاقیات یا نیازهای روزانه هنرمند کنیم. گاه حتی تخیل های سرکش و تندرو باعث آرام طبعی، خیال خوش و آرامش مخاطب و خود آفریننده اثر هنری می شود. در واقع آفرینش و زایش تراژیک هر گونه اثر هنری، باعث تفکر و انتقال خود به خودی متغیرهای مثبت و دارای بار خلاقیت میان خودآگاه و ناخودآگاه می شود.