به گزارش خبرنگاران گروه فرهنگ، هنر و رسانه گزارش خبر، چند روز پیش بیانیهای به ظاهر در حمایت از فیلم "قصیده گاو سفید" از جانب کانون کارگردانان منتشر شد که حاوی مطالبی بر خلاف واقعیت بود و ما را بر آن داشت که به شکل رسمی به آن پاسخ دهیم:
۱. نخست اینکه بسیار متاسفیم که پاسخ سوالی ساده از کانون کارگردانان در فضای مجازی و در گروهی پنجاه نفره، تبدیل به چنین بیانیه مبتدیانهای شده است. لحن تحقیرآمیز و ادبیات دستپاچه و پر از خشم این بیانیه و انگ و تهمتهای چندباره آن حقیقتا تاسفآور است. ای کاش آقایان حداقل از دوستان فیلمنامهنویسشان در این زمینه کمک میگرفتند.
۲. در این بیانیه آورده شده که ما هیچوقت به شکل شفاهی یا کتبی درخواستی از کانون کارگردانان برای رفع توقیف فیلممان نداشتهایم که این اساسا خلاف واقعیت است. چرا که ما در تماسهای تلفنی متعددی با اعضای شورا( مِن جمله آقایان موسائیان و کیایی) موضوع توقیف را به اطلاعشان رسانده بودیم. از طرفی به گفته خودشان اگر در جلساتی صنفی با حضور تهیهکننده فیلم چنین موضوعی مطرح شده پس میبایست زودتر در جریان قرار گرفته باشند، در این صورت چرا هیچ اقدامی نکردند؟
۳. در مورد تحلیل محتوایی فیلم باید بگوییم که متاسفانه ما هیچکدام از اعضای شورای مرکزی را شایسته تحلیل محتوایی این فیلم نمیدانیم و اساسا برای دفاع از یک فیلم توقیف شده نیاز به تحلیل محتوایی آن نیست.
تلاش برای زدن برچسب "فیلمی که میبایست مورد علاقه جشنواره فجر و قوه قضاییه قرار میگرفت" هم حرکتی نخنما و شیطنت آمیز در جهت تخریب فیلم است که پیش از این یکی از دوستانشان در هیئت داوری جشنوارهای مهم و بینالمللی برای زدن زیرآب فیلم و ممانعت از دادن جایزه به آن به کار برده بود که در زمان مناسب به آن موضوع هم خواهیم پرداخت.
از آنجایی که فیلم "قصیده گاو سفید" در بسیاری کشورهای جهان اکران شده و مخاطبان و تحلیلگران ایرانی و غیرایرانی به اندازه کافی دربارهی مفاهیم و لایههای مختلف آن صحبت کردهاند، بنابراین بهتر است آقایان بدانند که ما برای رفع توقیف فیلممان به تحلیلهای غرضورزانه و تخریبکنندهشان نیاز نداریم. همچنین جهت اطلاع باید بگوییم که علت توقیف فیلم "قصیده گاو سفید" دستور مستقیم قوه قضائیه و نامه رسمی دادستانی است.
۴. بر خلاف آنچه آقایان تهمت سنگین و ناجوانمردانه مینامند، متاسفانه " استفاده از صندلی و رانت و بودجه های میلیاردی!" توسط شورای مرکزی کانون کارگردانان دیگر بر کسی پوشیده نیست. کافی است به فیلمها و سریالهای متعدد در حال تولید و یا در پیشتولید برخی از آقایان که با بودجههای میلیاردی تولید میشود بنگرید و خودتان به قضاوت بنشینید.
۵. در مورد اشاره به حضور آقای موسوی در جلسات صنفی لازم به یادآوری است که حضور ایشان در این جلسات به عنوان نماینده اتحادیه تهیهکنندگان بوده و عموما چنین جلساتی جای صحبت برای رفع توقیف یک فیلم نیست. کانون کارگردانان اگر میخواست قدمی موثر بردارد میبایست جلسهای مستقل با مسئولین سازمان سینمایی برای اين موضوع برگزار یا خیلی زودتر بیانیهای صادر میکرد که نکرد.
۶.در انتها لازم به توضیح است که کلید همه این اتفاقات زمانی خورده شد که درست روزی که خبر حضور فیلم "قصیده گاو سفید" در بخش مسابقه جشنواره برلین منتشر شد آقای امیریوسفی با ما تماس گرفت و از ما خواست که فیلمش"آشغالهای دوستداشتنی" را به پخش کننده فرانسوی فیلممان معرفی کنیم تا آنرا برایش پخش جهانی کند.
ما هم چنین کردیم و موضوع را با پخشکننده مطرح نمودیم و ایشان به ما گفت که امکان پخش بینالمللی فیلمی که مربوط به ده سال پیش است وجود ندارد و ما هم این موضوع را به آقای امیریوسفی منتقل کردیم ولی ظاهرا به مذاق ایشان خوش نیامد.
همین شد که در روزهای بعد به عنوان اولین اقدام غرضورزانه، کانون کارگردانان حضور یک کارگردان ایرانی به عنوان داور جشنواره برلین را تبریک گفت ولی برای حضور "قصیده گاو سفید" در بخش مسابقه اصلی جشنواره برلین و بعد از آن جایزه تماشاگران این جشنواره هیچ تبریکی گفته نشد! لازم به ذکر است که بعد از آن هم جوایز و حضورهای بینالمللی متعدد و مهمی برای این فیلم رقم خورد که کانون کارگردانان چشم خود را بر این موفقیتها بست.
این چشمپوشی ادامه داشت تا همین اخیرن و زمانی که در جشن کارگردانان (که لزوم برگزاریاش در این حال و روز مردم قابل درک نیست) آقای امیریوسفی در کنار ذکر نام تمامی فیلمهای توقیفی و موفق بینالمللی که اجازه نمایش در ایران ندارند، کاملا مغرضانه هیچ نامی از فیلم "قصیده گاو سفید" نبرد.
در انتها لازم است بگوییم که ما با اعلام گذشت از همه این تبعیضها، تحقیرها و کملطفیهای کانون کارگردانان، آرزو میکنیم که فیلم "قصیده گاو سفید" و دیگر آثار توقیف شدهی سینمای ایران رفع توقیف شوند و مردم کشور عزیزمان بتوانند این فیلمها را در سالنهای سینما ببینند و به قضاوت این آثار بنشینند.
به امید روزی که در سینمای کشورمان دیگر از سانسور، تبعیض و البته حسادت اثری نباشد.
بدرود .
بهتاش صناعیها و مریم مقدم