به گزارش خبر، علیرضا شهسواری فرد در یادداشت ارسالی با موضوع "وداع تنها رویِ دیوار" به پایگاه خبری گزارش خبر آورده است؛
وداع؛ اثریست که در اوایل دهه ۹۰ و یا حتی دهه ۵۰ منجمد شده است. دهه هایی که اعتیاد بدل به دغدغه اصلی آسیب شناسی اجتماعی شده بود.
آثار فاخر زیادی در این زمینه ساخته شد، به خصوص دهه ۹۰، که قطعا فیلم وداع در برابر آنان هیچ عرض اندامی نمی تواند داشته باشد. گویی کارگردان اثر همواره نمی خواهد قبول کند این روزها سوژه ها عوض شده اند.
چرا که پرده نقره ای به دنبال جذابیت است، نه چندین قاب دوربین که تنها در تدوین به دنبال محتوایی مبهم می گردد. محتوایی که به سختی باید آن را در چندین دیوارنویسی مبهم و فردی مبتلا به اعتیاد یافت.
قاب ها آنقدر بلاتکلیف و منزجرکننده بسته شده اند؛ که کارگردان برای ایجاد ذره ای محتوا در آنان، حتی از جابجایی ماشین در قاب پایانی مشاهده گری اش امتناع ورزیده است.
نام اثر را (وداع) تنها می توان روی دیوار جست. چرا که هیچ اثری عمیق از وداع در فیلم نیست.
گویا کارگردان راه جذب مخاطب را تا پیش از درهای سالن سینما خوب بلد است. او پوستر طراحی می کند و از اشعار عارف قزوینی برای خود امضایی دست و پا می کند. اما دریغ که در ساخت محتوا و انتقال مفهوم به شدت عقیم است.
در آخر باید به این مهم اشاره کرد که سینما استانداردهایی دارد و چه خوب است کارگردان اثر لحظاتی به آموخت این استانداردها بپردازد.